دلتنگی

بعضی وقتا هم هیچ حرفی نداری بزنی،داریا ولی کسی نیست که بخوای بهش بگی یکی که درکت کنه ومشکلت حل کنه

دوست داشتم یکی بودمنو ازاین همه غصه ودردام،دوری ازهادیم نجاتم میداد

یکی که بگه غصه نخور،درست میشهدرست میشه

دلم تنگ شده همین!

دلم برات تنگ شده هادیم،یهواین دل لعنتی میگیره وزورم بهش نمیرسه منوببخش که دوست دارم

همیشه حواسم پرت میکنم تازیادفک نکنم ولی ایناهمه روهم جمع میشه ومیشه یه بغض یهومیترکه امشب اونجوریم

اخرای ساله هادیم!پارسال همین موقع ها بود،داشتیم از اتفاقات خوبی که قراربودبعد عیدبیفته میحرفیدیم

دوتامون ذوق زده

میدونی چیه،یادمه خیلی اصرارت کردم محکم وایساپای دلمون احساسمون ولی تو سست بودی

یجایی خوندم،تویه رابطه موقع جدایی اونی که کمترعاشقه راحت تر حرف میزنه!

دقیقاهمونجوری بودی

خوده خدابایدبیادو شهادت عشق منوبهت بده تاشاید باورکنی،تاشاید توام یکم قدربدونی ،شایدیکم ترس ب دلت بیفته ک از دستم دادی

تو نامرد دنیای منی

ایناروالان دارم بااشکام ک چشام تارکردن تایپ میکنم

نمیدونم بعدماه ها،سالها فراموش هم میشیم یاتوبرمیگردی

هیچی نمیدونم

فقط یچی خوب میدونم،منکه هیچوقت فراموش نمیکنم هم ب عنوان اینکه عشقمی

هم یه نامرد که احساسات منو نادیده گرفت ودلموشکست وهم خیلی دوستت دارم وهم اینکه هیچوقت نمیتونم ببخشمت

تواشکای منودیدیو،حتی بهت برنخورد

پای دلم وایسادم و وایمیستمچون من الان دارم روزای حسرت خوردنت وپشیمونیتومیبینم هادیم

دنیای عجیبیه،خودمم نمیدونم چرا من اونوقت توررو دوستت دارم

لعنت ب این دل لعنتی